سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سزاوارتر مردم به بخشودن ، تواناترشان است به کیفر نمودن . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :3
کل بازدید :21268
تعداد کل یاداشته ها : 5
103/9/5
5:41 ع

متن ذیل که مربوط به ستون طنز نشریه محلی عصر مردم استهبان است و با نام مستعار ابن دارگیز (نام درختی محلی) به چاپ رسیده است از اینجانب است که در بعضی از شماره ها بنا به اقتضای شغل بنده به مباحثی در مورد آموزش و پرورش نیز به زبان طنز پرداخته ام.

امید مورد توجه قرار گیرد. 

کشک الغات

تعلیم و تعلم در ستهبان سفلی

تعلیم و تعلم در ستهبان سفلیو اما بعد همانگونه که پیشتر از این با غور و تفحص در کتب قدیمه گوشه هایی از فرهنگ و اداب و رسوم ملل مختلف گفتیم و مخصوصا از کتاب مزخرفات الکامله حظ وافری بردیم . در این مقال سری به تاریخ تعلیم و تعلم یا همان آموزش و پرورش در بلاد مترقی ستهبان سفلی می اندازیم.

جغرافیدان مشهور ابن بلوط در کتاب خویش به نام « المرز فی الارض » بیان می کند که اون قدیم قدیما تنها یک سرزمین به نام ستهبان بوده است. جهانگرد مشهورمارکو چلو نیز درمورد نظام تعلیم و تربیت آن مرز و بوم مستنداتی ارائه نموده است و نیز مورخ مشهور« ابن کلدون » تعریفات دقیقی از آن روزگار پیش روی ما نهاده است که در ذیل به طور مختصر به آن می پردازیم:

« … در بلاد مترقی ستهبان سفلی یک میلیون سال پیش

- ابتدا آموزش از طریق لوح فشرده انجام می پذیرفت و انسانها با استفادهاز لوحه های گلی و غیر گلی(فضولات حیوانات ) برای آموزش شکار و جنگ و دعوا به یکدیگر حمله می کردند و بعضی اوقات بر این الواح نقوشی رسم می نمودند از شکار و دیگر مراسم.

- نهصد هزار سال پیش  به تدریج شکل نقوش مشکل تر شد و باعث پیدایش نخستین معلمان گردید. معمولا تعدادی از کودکان گرد فردی جمع می شدند و راز نقوش را از او فرا می گرفتند. در عوض سبزی و میوه و تخم مرغ و غیره به وی عرضه می کردند.

 - ششصد هزارسال پیش با شیوع رونق اقتصادی و بالا رفتن قیمت جهانی گل و کلوخ و آجر استفاده از زغال در رسم نقوش مرسوم شد آموزگاران آن زمان به جهت تماس با زغال دارای ردای سیاهی بودند و نقوش را با زغال رسم می نمودند . کلاسها منظم و به صورت مجزا از نظر جنسیتی بود. یعنی دختران جدا و پسران جدا کلاس داشتند . ضمنا سرویس ایاب و ذهاب – الاغ – مهیا بود. شهریه های آن زمان به مرغ و بره ارتقا یافته بود.

-  پانصد هزار سال پیش در غارهای مجزا تحصیلات تکمیلی رونق گرفت. شورای غارنشینی کل بر کیفیت آموزشی نظارت کامل داشت و معلمان و بازرسان به صورت مرتب از وضع تدریس جویا می شدند.

- سیصد هزار سال پیش اولین دانشگاههای ستهبان سفلی شروع به فعالیت نمودند . در این زمان نیز دختران و پسران به صورت مجزا به تحصیل علومی چون سنگپرانی ؛ نیزه افکنی , شتر سواری به صورت دولا دولا ؛ شکار ؛ میوه چینی و نان پزی مشغول بودند.

- صد هزار سا ل پیش مدارس در اتاق های سنگی و شیک با معلمان مجرب مشغول فعالیت بودند .شورای غارنشینی کل به شورای چوپانان تغییر نام داده بود و دیگر کسی وجهی برای آموزش پرداخت نمی نمود .بلکه آموزگار از منفعت گله های اهالی سود می برد و ضمنا سرپرستی گله را به عهده داشت.

- از نود هزار سال پیش تا 79 اسل پیش تفاوت محسوسی در اموزش رخ نداد الا پیدایش خط و اما از آن به بعد این اتفاقات مهم رخ داد:

-هفتادسال پیش

اولین مکتبخانه ها به سبک یک میلیو ن سال پیش و آموزش در خانه ها شروع شد.

کمی بعد مدارس جدیده با تفکیک جنسیتی تشکیل شد.

بعدا در تمامی روستاهاوهرجا که بچه ای پیدا می شد کلاس تشکیل شد و معلم اعزام شد.

مدتی بعد امتحانات نهایی مرسوم شد.

تحصیلات به دو دوره شش ساله منقسم شد .

اداراتی به نام ادارت فرهنگ تاسیس شد و تعدادی کارمند در آن استخدام شدند.

با توجه به نیاز شدید به معلم دانشکده ها و دانشگاههایی جهت آموزش معلمان تاسیس گردید.

تشکیلاتی به نام پیش اهنگی و شیرو خورشید تشکیل شد.

و اما بعد از سالیانی

تحصیلات به سه دوره ابتدایی , راهنمایی و دبیرستان منقسم شد.

در دوره ابتدایی و در روستاها مدارس مختلط بودند.

تشکیلات شیرو خورشید برچیده شد. و پیشتازان و فرزانگان تاسیس شد.

بعد از مدتی به چهار دوره شامل ابتدایی , راهنمایی, متوسطه و. پیش دانشگاهی تقسم شد.

مدارس مختلط برچیده شدند.

سپس به جمع موارد فوق دوره نظام جدید اضافه شد.

بعد از مدت کوتاهی نظام آموزش جدیدتری به موارد قبلی اضافه شد .

در روستا ها مدارس ابتدایی مختلط شدند.

سال بعد مدارس بعضی روستاها تعطیل شد.

سپس نظام سالی واحدی مستقر شد و در انک مدتی نظام ترمی واحدی جایگزین آن شد.

بعد از مدت کوتاهی نیز نظام نوین به جمع نظام های قبلی پیوست.

لوح فشرده الکترونیکی در برنامه کار ی مدارس قرار گرفت.

مراکز و دانشگاههای تربیت معلم تعطیل شدند.

40 هزار نیروی کار جوان به یکباره به نظام تعلیم تربیت تزریق شد.

تشکیلات پیش آهنگی هلال احمر به وجود آمد.

 

تعدادی از پست های کارمندان ادارات آموزش و پرورش حذف شد.

در ادامه بحث بر سر این است که کلیه نظامها برچیده شود و دو باره تحصیلات به دو دوره 6 ساله تقسیم شود.

البته از آنجا که اغلب مداری پنج کلاسه اند باید فقط یک چادر به مدارس اهدا شود تا کار سامان یابد.

اما در آینده به احتمال قریب به یقین

اغلب مدارس مختلط می شوند.

نظام آموزش به یک دوره مکتبخانه تبدیل خواهد شد.

با توجه به منطقی شدن نرخ حامل های انرژی ( یا همان برداشتن یارانه ها) کلاسها در چادر و کپر و یا زیر نور خورشید برگزار می گردد.

کلا مدارس به مقاطعه سپرده خواهند شد.

با پیمانکاری مدارس ؛ خصوصی سازی و اصل 44 به نحو احسن اجرا خواهد شد.

لوح فشرده و الواح گلی با توجه به قیمت جهانی برق مرسوم می گردد!! زیرا فرق اینگونه لوحه ها با الواح الکترونیکی , عدم استفاده از برق است!!

200 هزار معلم جدید به بدنه نظام تعلیم و تربیت وارد می شوند و در کنار دانش آموزان به فراگیری درس و مشق خواهند پرداخت!!

پرداخت شهریه ها از محل یارانه ها تامین می گردد!!

آموزش ها علمی کاربردی می شوند و در زمینه کاشت سبزی و پرورش مرغ در پشت بام . خرسواری مدرن و عدم استفاده از ماشین آلات بنزین سوز ؛ جمع اوری علوفه و سبزی های خوردنی وحشی ماننده سیدر و سبزه و بن سرخ..... مرسوم خواهد شد!!

کلاسها مجموعا در غارها برگزار خواهند شد تا از لحاظ مصرف برق و گاز مشکلی پیش نیاید !!

و احتمالا بقیه اموربه روال سابق یعنی یک میلیون سال پیش باز خواهد گشت. و ای عزیز تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

جناب مستطاب ابن دارگیز

 

 


91/10/11::: 10:2 ع
نظر()
  
  

سلام بر سیستم بکفا

امیدوارم که حالت خوب باشد ودر سلامت فکری وجسمی کامل به سر ببرید .

اگر از حال این جانب خواسته باشی باید عرض کنم که خوبم وملالی نیست به جز دوری شما که امید دارم که آن هم به زودی زود مرتفع گردد .

اما تا زمان دیدار که حضوری خدمت برسم واز نزدیک زیارتتان کنم درد دلی داشتم که اگر حوصله ووقت داشته باشید به سمع ونظر شما برسانم بکفا جان سنگ صبورم باش .

من از نسل اول انقلابم آن موقع که خبری از شعارهای زندگی بهتر با فرزند کمتر نبود . اما الان که خودم مسولیت تربیت فرزندان خود وفرزندان دیگر اقشار در جامعه را در دو نهاد خانه ومدرسه به عهده دارم شعار بالا زبانزد خاص وعام شده است .

بکفا جان شما چند سال دارید ؟ سن شما آن زمان را به یاد می آورد ؟. زمانی دانش آموزی خودم را می گویم .

خانم م مدیر مان بود .خانم ح شماره یک معاون وخانم ح شماره دو مربی پرورشی وخانم ح شماره سه مشاور خانم ج دفتر دار بقیه معلمان تغییر می کردند ولی کادر دفتری هرروز در مدرسه بودند .اگر مشکلی داشتیم به هر کدام از این اعضا کادر دفتری مراجعه می کردیم با خونسردی وبدون هیچ دغدغه ای با طما نینه به صحبت های ما گوش می دادند و راهنمایی لازم را انجام می دادند.

زنگ راحت دو تا دوست ومادر مهربان در بین دانش آموزان راه می رفت واگر خطایی از ما سر می زد دستی دوستانه بر پشتمان می زد وهشدارمان می داد.

من از سالها هر مقدار که از مادرم در خانه اول خاطره دارم از کادر مدرسه هم به همین ترتیب  خاطره دارم . وهر اندازه از ساعاتی که در منزل بودم از مادر بهره می گرفتم در مدرسه هم از مربیانم درس زندگی اجتماعی می آموختم .

آن موقع ها اثر گذار ترین  شخص در زندگی معلم بود دیگر جایی نمانده بود که بر اثر آن خلا، من به دوستان ناباب روی بیاورم ودر پی رفع مشکل وگدایی عشق ومحبت از دیگران باشم . بزرگترها چتری برسرم افکنده بودند که نه آفتاب سوزانی می توانست مرا بسوزاند نه برف وباران می توانست مرا سرد وبی روح کند ویا طوفانی که مرا در هم بشکند و ریشه هایم را در آورد .

جالب این که نه کسی به فکر تربیت بود ونه حرف از پرورش مقدم بر تعلیم است بود .

همه عمل می کردند وصادقانه انجام وظیفه می کردند .

مدرک تحصیلی معلمان ما از فوق دیپلم بالا تر نمی رفت .اگر کسی لبسانس داشت ما شاالله داشت .

نه هجوم فرهنگی بود نه شبیخونی . نه ماهواره ای ونه فارسی وان . نه تلفن همراهی ونه حتی تلفن ثابت با این وسعت .نه فعالیتی از طرف شیطان پرست ها می شد ونه فرق مختلف به میدان آمده بودند .

جمعیت دانش آموزان زیاد بود و معلم نا یاب .

در دوران دبیرستان وقتی متوجه شدم که دبیران با چه سختی مسیری را طی می کنند تا به منطقه ما برسند با خود عهد بستم معلم شوم .

واینک من هم معلمم وهم مادر ...........

بکفا جان صراحت کلام مرا به بزگواری خودت ببخش .

می دانی ؟ آخر از شما چه پنهان ورق برگشت .....

مشکل نسل ما این بود که دبیر متخصص نداشتیم اما اقرار می کنم که هر چه عربی بلد هستم از دبیر ادبیاتمان یاد گرفته ام نمی دانستیم رشته اصلی خانم م چیست چون آنقدر مهارت داشت که همه درس ها را عالی تدریس می کرد از زیست وجامعه شناسی گرفته تا اقتصاد وبینش اسلامی .

بله من معلم شدم ومدیر .....

آن موقع بود که فهمیدم شما چه قدرتی دارید .

- اقای معاون آموزشی من معاون ندارم

- سیستم بکفا قبول نمی کنه .

- اقا من دو روز فقط مربی پرورشی دارم .

- سیستم بکفا نمی خونه

- اقا من دفتر دار ندارم

- نرم سیستم بکفا اختصاص نمی دهد .

- اقا ببخشید دانش آموزان ما واقعا نیاز دارند .

- چه کار کنم سیستم بکفا دست مارا بسته .

- ما 119 دانش آموز داریم   آقا یک کاریش کنید ما نمی توانیم به دانش آموز رسیدگی کنیم

- دوتا دانش آموز جور کنید سیستم بکفا ......

- ..........

وچند سال گذشت و هنوز قابل تحمل بود .شاید بپرسید چرا ؟

تا دو سه سال پیش دفتر امتحانات را می آوردم نیمه شب به جای این که نماز شب بخوانم تکمیل وکنترل می کردم   نامه ها را با دفتر اندیکاتور می آوردم منزل بین ساعت دیکته فرزندم نامه ها را وارد می کردم وپاسخ می دادم .

نه خبری از سیستم دانش آموزی بود ونه سناد نه اموال سایت داشت نه حسابداری نه bbs     بود ونه اتوماسیون نه طرح .....   بود و نه طرح .........

نه آزمون مجازی ضمن خدمت که جلسه امتحان در دفتر مدرسه برگزار شودونه گزارش مصور ارسال پی در پی سی دی .وهزاران نه دیگر که در طی این دوسال به سیستم آموزش وپرورش اضافه شده .

وشعار امروز :

دانش آموزان را از مکر دشمن بیدار کنید .

نماز را درونی کنید فرهنگ نماز نماز خوانی را اشاعه دهید

روی پوشش دانش آموزان سرمایه گذاری کنید .

کلاس اخلاق بگذارید .

با اولیا ارتباط مداوام داشته باشید که اگر خانواده اصلاح شود دانش آموز اصلاح می شود واگر دانش آموز اصلاح گردید جامعه را اصلاح کرده ایم .

روی اعتقادات کار کنید .

اذان نماز پخش کنید .

از تحهیزات مدارس نگهداری کنید .

ارزشیابی مستمر از دبیران داشته باشید .

شورای مدرسه

شورای دبیران

 شورای مالی

شورای دانش آموزی

شورای واحد مقاومت

شورای انجمن اولیا ومربیان

شورای ورزشی

شورای حجاب وعفاف

 شورای امر به معروف و نهی از منکر

شورای قرآن

 شورای اقامه نماز

شورای مهدویت

شورای پشتیبانی

شورای تربیتی

جلسات پرسش وپاسخ

جلسات مدیران

و.......

طرح تکریم ارباب رجوع .

نظام پیشنهادات! (پیشنهادها صحیح است)

نظام آراستگی

 

بکفا جان فکر کنم سرت به درد آمد .

بکفا جان چون فکر کردم جنابعالی را از این موارد با خبر نکرده اند ودور از چشمان مبارک شما آن موارد را طراحی وابلاغ کرده اند گفتم دوستانه خدمتتان اطلاع دهم .

بدون لفافه بگویم شما را بد نام کرده اند .آخر مگرمی شود شما از این همه برنامه خبر داشته باشید ولی کوچکترین تغییری در سیستم خود ندهی .

مگر می شود شما بدانی دانش آموزان در خطرند وهیچ راهنمایی در مدرسه ندارند وبی خیال باشی .

مگر می شود شما از دولت الکترونیک خبر داشته باشید ولی متصدی رایانه در نظر نگیرید .

مگر می شود مدارس هوشمند شود ولی شما معاون فناوری به آن اختصاص ندهید .

مگر می شود شما از سیستم دانش آموزی وسناد خبر داشته باشید و ومعاون اجرایی که نه همان دفتر دار ساعتی را تعریف نکنی .

می دانم که دلسوز نسل فردایی .

آخر من مدیر با 36 ساعت چه کار کنم .به امر پرورشی برسم یا آموزشی .به مسایل اخلاقی رسیدگی کنم یا رایانه ای . جلسه بگیرم یا هیئت؟ به اولیا جواب دهم یا به بازرسان؟به این نهاد و آن نهاد جوابگو باشم یا به آموزش و پرورش؟

میدانم که می دانی ! بعضی وقتها که تو را می بینم به یاد فیلم ((عصر جدید)) چارلی چاپلین می افتم !

نکند ما هم دچار ماشین شده ایم ؟

نکند روزی رایانه مدرسه به من دستور بدهد که : خانم     …     برای کلاس اول چای و بیسکویت ببر برای من هم چند تا رم اصل با گارنتی معتبر بخر!!

خدا عاقبت ما را به خیر کند !!

راستی بعدا که بازنشسته شدم هم باید باز به به مدرسه بیایم یا نه ؟

بکفا اجازه ! من بروم بیرون حالم اصلا خوب نیست اجازه!!!

 

 

متن فوق گلایه ها و درددل یکی از مدارس راهنمایی دخترانه شهرستان استهبان است که در اختیار بنده قرار داده اند. و بنده با کمی اضافه و حذف برخی از اسامی در وبلاگ  درج نمودم به امید اینکه مسئولین رده بالای آموزش و پرورش کمی هم به فکر مدارس محروم بوده و در جهت تامین نیروی مورد نیاز اینگونه مدارس تمهیداتی بیاندیشند. مدیر محترم آموزشگاه مذکور از جمله فعالترین مدیران و با روحیه بسیجی بوده است که خوشبختانه با همکاری تنگاتنگ با نهادهایی مانند بسیج دانش اموزی ، حوزه علمیه و دیگر نهادها سعی در آموزش و پرورش صحیح و دلسوزانه دانش آموزان محروم مدرسه خویش دارند. از این خواهر بزرگوار به خاطر این مقاله سپاسگزارم . کاظم آهسته دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش


91/8/27::: 10:34 ع
نظر()
  
  

مقدمه

کلمه “بروکراسی ” ابتداء در قرن هیجدهم توسط اقتصادان فرانسوی به نام “وینست دوگورنی ” مطرح شد. اما در سال 1910 جامعه شناس آلمانی ماکس وبر موضوع و بحث بروکراسی را عنوان و تشریح کرد. بروکراسی از دو کلمه برو به معنی دفتر کارکنان سازمانهای دولتی و نیز میز تحریر اطلاق می شود. و کراسی که معنای یونانی دارد به مفهوم حکومت و اداره کردن است. بوروکراسی بصورت یک نظام فوق العاده موفقیت آمیز جهت سازماندهی موسسات اداری و خدماتی ارائه شده است و وبر با توجه به شرایط اقتصادی سیاسی و بی نظمی های اداری قرن بیستم و ظهور و شروع جنگ بین الملل اول (1918- 1914) به مطالعه سازمانهای دولتی در اروپا پرداخت و به معرفی چهار چوبی برای اداره صحیح و اثر بخش سازمانها اقدام نمود. وی در این فکر بود که چگونه می توان به طراحی سازمانها پرداخت تا براساس ویژگیهای تعیین شده ، نقش مثبت و سازنده ای در جوامع داشته باشند.

همانطور که در مقدم آمده ایجاد بروکراسی به منظور نظام مند سازی ادارات و سازمان های دولتی بوده است . اما همانگونه که می دانید با اجرای ناقص و نادرست برخی از مفاهیم و نظریات ، اسم وضع شده برای آن فعالیت بعضا دچار استحاله شده و معنایی غیر از معنای اولیه را در ذهن تداعی می کند .

از این جمله اند: مفاهیمی مانند : استعمار و نیز مبارزه با تروریسم

با شنیدن کلمه استعمار در ذهن شنونده استفاده بی حد حصر از منابع کشورهای ضعیف توسط کشورهای قیم و یا اشغالگر ، نقش می بندد.

و نیز با کلمه ((مبارزه با تروریسم)) نیز لشکر کشی به کشور بحران زده و کشتن افراد بی گناه و چپاول اموال آن کشور در نظر می آید.

در مورد کلمه بروکراسی نیز همین اتفاق افتاده است . با شنیدن کلمه بروکراسی در ذهن همه افراد کاغذبازی و پیچ و خم های اداری متبادر می گردد. و تصویر ناخوشایندی از این کلمه پدید می آید.

امری که جهت نظم و قانون و سرعت گیری امور تهیه شده بود ، تبدیل به امری دست و پاگیر و آزار دهنده شد.

 قطعا اجرای ناقص مقررات و نیز عدم اموزش کافی و نبود استاندارهای محکم و نیز تغییرات پی در پی گاه لازم و گاه غیر لازم از عوامل شکست برخی نظامهای بروکراسی اداری است.

در نظام آموزش و پرورش ایران نیز با توجه به تمرکز امور در وزارتخانه و در مرکز ، کلیه امور باید از بالا دیکته و در پایین اجرا گردد.

به قول دیگر  ستاد ، صف را کنترل می کند.

در سالهای اخیر با رشد تکنولوژی استفاده از ابزار الکترونیکی یا همان رایانه مورد نظر بوده است .

غافل از اینکه ابتدا باید نواقص نظام بوروکراسی  قبلی تصحیح گردد و سپس پایه های بروکراسی الکترونیکی را پی گذاری نمود.

آنچه که بنده برای اولین بار به آن نام اتو بروکراسی نهاده ام شامل ایجاد سامانه های مختلف غیر استاندارد ، موازی ، کارشناسی نشده ، آزموده نشده و بر پایه زیر ساخت های لرزان است.

در حال حاضر در مدارس و ادارات آموزش و پرورش سامانه اتوماسیون با نام ((سامانه اتوماسیون الکترونیک فرزین)) مشغول به کار است و کلیه نامه های اداری مدارس و ادارات از طریق این سامانه انجام می شود.

مشکلی که هم اکنون باعث دچار شدن سیستم فعلی به سرنوشت سیستم قبلی است ، به طور خلاصه عبارتند از:

1- وجود سیستم هاس هم عرض این سامانه شامل ، سیستم سناد ، سیستم بکفا ، سیستم دانا ، سیستم نکفا ، سیستم bbs،و چند سیستم دیگر

2- عدم تبحر مدیران مدارس و دفترداران - که در حال حاضر به آنان معاون اجرایی می گویند-  در زمینه کار با رایانه .

3- تغییر پی در پی سامانه های نام برده شده.

4- عدم وجود اینترنت پر سرعت در برخی مدارس روستایی.

5- عدم وجود رایانه ، چاپگر و اسکنر در برخی مدارس.

6- سرعت کم اینترنت .

7- کمبود بودجه و عدم چاپ نامه های مهم و در نتیجه به فراموشی سپرده شدن این نامه ها و امور مهم.

8- موارد فوق باعث صرف وقت فراوان مدیران و دفترداران در بررسی سامانه های فوق الذکر می شوود و در نتیجه معظلی جدید به نام اتو بروکراسی به وجود می آید.

به عنوان مثال بنده در سمت کارشناس برنامه ریزی امورتربیتی و مشاوره باید در روز چندین بار اتوماسیون اداری فرزین را که در ان نیز دومسئولیت جدا برای بنده تعریف شده است و نامه های مربوطه را بررسی نمایم. همچنین سیستم BBS  یا پیام رسانی اداره کل را چک نمایم که ان هم  واحد مجزا یکی مربوط به اداره کل و یکی مربوط به مدارس است که از هم منفک هستند. و همچنین چندین بار نیز باید سیستم بکفا و یا سیستم مدیریت مجموعه زیر پوشش را بررسی نماید.

و نیز در حال حاضر حتماباید سیستم حضور و غیاب اینترنتی را نیز چک کنم !

به نظر شما دیگر وقتی برای بنده در زمینه برنامه ریزی و نیز بازدید از مدارس ، باقی می ماند؟

و آیا این سیستم جدید را به قول بنده نباید ((اتوو بروکراسی)) نامید؟


91/8/26::: 6:40 ع
نظر()
  
  
جامعه‌شناسی آموزش و پرورش The  Sociology of Education
 
«بطور کلی جامعه‌شناسی آموزش و پرورش بر مطالعه روابط میان آموزش و پرورش و جامعه، از طریق کاربرد منظم دانش، مفاهیم، نظریه‌ها، روشها و فنون جامعه‌شناسی، اطلاق می‌شود. در تعریفی دیگر، جامعه‌شناسی آموزش و پرورش عبارت است از: تحلیل علمی الگوها و فراگردهای اجتماعی دخیل در نظام آموزش و پرورش(بروک اور و اریکسون 1975). منظور از نظام آموزش و پرورش الگوی کلی نهادها و سازمانهای رسمی جامعه است که به واسطه آن معارف و میراث فرهنگی منتقل و پرورش و رشد اجتماعی و شخص افراد جامعه میسر می‌شود».[1]
جامعه‌شناسی آموزش و پرورش، رشته علمی نسبتاً جدیدی است که عمده‌ترین تحقیقات و تألیفات مربوط به آن در نیم قرن گذشته پدید آمده است. اما ریشه‌های آن را در آثار جامعه‌شناسان قرن نوزدهم نیز می‌توان یافت. «جامعه شناسان، آموزش و پرورش را به عنوان یک پدیده اجتماعی یا یک نهاد اجتماعی مشخص و نظیر سایر پدیده‌ها و نهادهای اجتماعی قابل تحلیل و تببین تلقی می‌کنند و معتقدند که آموزش و پرورش اساساً یک موضوع اجتماعی است. به نظر آنان، آموزش و پرورش همیشه یک فعالیت اجتماعی بوده و صرفاً به آموزش و پرورش رسمی که هدفها و روشهای آن به ماهیت و فرهنگ جامعه بستگی دارد، منحصر نبوده بلکه در بین اقوام ابتدایی که رسماً مدرسه وجود نداشت، آموزش و پرورش به انحاء مختلف وجود داشت و سعی داشتند همواره شخصیت کودکان را طوری پرورش دهند که برای مشارکت در جامعه و نقشهای مورد نیاز آماده باشند».[2]
در جامعه ساده گذشته اشکال ابتدایی نظامهای سیاسی و اقتصادی وجود داشت و کارکردهای آموزش و پرورش از طریق خانواده با مشارکت فرد در فعالیتهای گوناگون گروه اجتماعی صورت می‌گرفت؛ از این رو، نهاد جداگانه‌ای لازم نبود. ولی در جامعه پیچیده متمدن امروز، با گسترش شهرنشینی و توسعه صنعتی و دگرگون شدن ساختارها و کارکردهای سیاسی و اقتصادی، نهادی مثل خانواده که در گذشته بار تربیتی فرزندان را به عهده داشتند، دیگر اقتدار و نفوذ کافی برای ایفای وظایف آموزشی و پرورشی را ندارند. جامعه متحول، مستلزم ایجاد نهاد خاص نظام آموزش رسمی است. مفهوم نهاد، به هر نوع اعتقاد، ارزش، مفهوم، سازمان و یا بطور کلی، هر پدیده‌ای که طی شرایط و فراگردهای تاریخی با مجموعه‌ای از هدفها، کارکردها و کنشها مشخص شده است، اطلاق می‌شود.
نظام آموزش و پرورش نوین در ایران از زمان تأسیس دارالفنون، در سال 1228 هجری شمسی و وزارت علوم در 1232 هجری شمسی فراهم شد و بعد از انقلاب مشروطیت به تدریج سازمان و تشکیل یافت. با صدور فرمانی در متمم قانون اساسی سال 1285 و 1286 زمینه نضج نظام  آموزش و پرورش فراهم شد و در سال 1322 قانون تعلیمات اجباری به تصویب رسید.
 
هدف جامعه‌شناسی آموزش و پرورش
جامعه‌شناسان تأکید می‌کنند که آموزش و پرورش یکی از راههای اجتماعی شدن کودک است و مدرسه در کنار سایر عوامل از قبیل خانواده، اجتماع و گروههای همبازی به این روند کمک می‌کند. از این دیدگاه جامعه‌شناسی آموزش و پرورش عبارت است از انتقال فرهنگ  و عناصر ویژه آن به نسل جدید. از این رو هدف آن مطالعه پدیده آموزش و پرورش، نحوه تشکیل و سازمان‌پذیری و کارکردهای عمومی آن در زندگی افراد است.
«مطالعات جامعه‌شناسی آموزش و پرورش در سه زمینه مهم، تمرکز یافته است:
1- نظامهای بزرگ آموزش و پرورش؛
2- نهادهای آموزشی خاص؛
3- تعامل در محیطهای آموزشی».[3]
 
آموزش و پرورش از نگاه جامعه‌شناسان
آگوست کنت (1798 – 1857)، واضع واژه جامعه‌شناسی، آموزش و پرورش را به منزله تهذیب و تزکیه آدمی می دانست. اسپنسر (1820 – 1903) نیز غایت آموزش و پرورش را تدارک و تأمین زندگی بهتر برای فرد در جامعه می‌دانست. به زعم وی، کارکردهای نظام آموزشی باید بسیار اندک و محدود باشد، به طوری که نباید در پرورش فرد زیاد مداخله کند. وی معتقد بود طبیعت، حس درک خوب و بد را در انسان به ودیعه گذاشته و هر کودک با توجه به پیامدهای رفتار و کردار خود به یادگیری پرداخته و از راه طبیعی آموزش و یادگیری به تفاوتهای میان خوب و بد پی خواهد برد.
از نظر امیل دورکیم (1858 – 1917) نیز آموزش و پرورش یک امر واقع اجتماعی بوده و یک عنصر اصلی جامعه‌شناسی محسوب می‌شود. در تعریف وی آمده است: آموزش و پرورش فعالیتی است که نسل بالغ، درباره سنی که هنوز برای حیات اجتماعی نارس است، به جای می‌آورد و موضوع این فعالیت عبارت است از برانگیختن و پروردن افکار و معانی و شرایط معنوی و مادی که مقتضیات حیات در جامعه سیاسی و محیط خصوصی است که طفل برای زندگانی در آن، آماده می‌شود.
مانهایم (1893 – 1947) نیز مثل دورکیم بر نقش سازنده آموزش و پرورش به عنوان یک فراگرد اجتماعی آگاهانه  تأکید کرده آن را فی‌نفسه تکنیک و وسیله‌ای برای کنترل اجتماعی، بازسازی و نوسازی جامعه می‌داند که در صورت استفاده آگاهانه و برنامه‌ریزی شده، می‌تواند به ایجاد انسجام و یگانگی اجتماعی مدد رساند.
 
مباحث مطرح در جامعه شناسی آموزش و پرورش
1- تحلیل علمی آموزش و پرورش رسمی و غیر رسمی و مناسبات متقابل نهادها؛
2- مطالعه رابطه کار کردی بین نظام آموزشی و سایر نهادهای عمده جامعه از قبیل اقتصاد، سیاست، مذهب و خانواده؛
3- مطالعه نقش افراد و تقسیم نقش در نظام آموزش و پرورش؛
4- کارکرد آموزش و پرورش در جامعه؛
5- مطالعه قدرت سازمانی و وسایل انضباطی در نظام آموزش و پرورش.[4]
 
 
منابع بیشتر
1. گلشن فومنی، محمدرسول؛ جامعه‌شناسی آموزش و پرورش، تهران، انتشارات شیفته، چاپ اول 1372، ص 11 تا ص 15.
2. فرجاد، محمدحسین؛ جامعه‌شناسی آموزش و پرورش، تهران، دانشگاه تربیت معلم، چاپ اول 1355، ص 18.


[1] . علاقه‌بند، علی؛ جامعه‌شناسی آموزش و پرورش، تهران نشر روان، چاپ سی و دوم 1382، ص 19.
[2] . قرایی مقدم، امان‌الله؛ جامعه‌شناسی آموزش و پرورش، تهران، کتابخانه فروردین، چاپ اول مرداد 1373، ص 22.
[3] . ‌ علاقه‌بند، علی؛ جامعه‌شناسی آموزش و پرورش، ص20.
[4] . قرایی مقدم، امان‌الله؛ جامعه شناسی آموزش و پرورش، ص 23.


نوشته سمیه خالدی برگرفته شده از سایت پزوهشکده باقرالعلوم(ع)


91/8/26::: 6:25 ع
نظر()